جدول جو
جدول جو

معنی به طور عینی - جستجوی لغت در جدول جو

به طور عینی
بموضوعيّةٍ
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به عربی
به طور عینی
Concretely, Objectively
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور عینی
de manière concrète, objectivement
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور عینی
কংক্রিটভাবে , বস্তুনিষ্ঠভাবে
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور عینی
عینی طور پر , معروضی طور پر
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به اردو
به طور عینی
somut bir şekilde, tarafsız bir şekilde
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور عینی
kwa wazi, kwa njia ya usawa
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور عینی
de manera concreta, objetivamente
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور عینی
konkret, objektiv
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور عینی
конкретно , об'єктивно
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور عینی
konkretnie, obiektywnie
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور عینی
具体地 , 客观地
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به چینی
به طور عینی
de forma concreta, objetivamente
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور عینی
concretamente, obiettivamente
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور عینی
concreet, objectief
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور عینی
конкретно , объективно
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به روسی
به طور عینی
อย่างชัดเจน , อย่างเป็นกลาง
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور عینی
secara konkrit, secara obyektif
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور عینی
वास्तविक रूप से , वस्तुनिष्ठ रूप से
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به هندی
به طور عینی
בצורה מוחשית , באופן אובייקטיבי
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به عبری
به طور عینی
具体的に , 客観的に
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور عینی
구체적으로 , 객관적으로
تصویری از به طور عینی
تصویر به طور عینی
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
Nasally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
носом
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
nasenmäßig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
носом
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
鼻音地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
nasalmene
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
nasalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
via de neus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
ผ่านจมูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از به طور بینی
تصویر به طور بینی
dengan hidung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی